قصه صوتی کودکانه کتاب داستان
یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود .
توی یک خونه بزرگ و چند طبقه چند تا بچه کوچلو بودند که همه باهم بودند . باهم بازی می کردند . اسم یکی از اینا نوید بود ، اسم یکی متین و اسم سومی هم نگین بود . اونا هر وقت صبح از خواب بیدار می شدند میرفتند دنبال دست و صورت شستن و صبحانه و …
خوب بچه ها اگه می خوای بدونین سرانجام این داستان چی میشه می تونین این قصه رو از همینجا گوش کنین .
قصه صوتی کودکانه کتاب داستان
برای شنیدن قصه صوتی در اپلیکشن لطفا روی دکمه صوتی زیر کلیک بفرمایید
برای شنیدن دیگر قصه های دیگه لطفا اینجا کلیک کنید .