خانه / داستان های صوتی کودکانه / قصه صوتی کودکانه بی بی گلاب

بازی پیانو کودکان



دانلود از بازار


بازی مهد کودک



دانلود از بازار

قصه صوتی کودکانه بی بی گلاب

قصه صوتی کودکانه بی بی گلاب

یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود .

بی بی گلاب پیر زن مهربون قصه ما هر روز میومد توی باغچه و به گل ها ی پژمرده و خشک شده و  درخت ها نگاه می کرد و می گفت آخه پس تا کی این باغچه سبز میشه آخه کی این گلها به روی من میخندند . مجید نوه بی بی گلاب که خیلی مادر بزرگ مهربونش رو دوست داشت میدونست که چقدر مادر بزرگ خونه و باغچه و گلهاش علاقه داره و چقدر منتظر اومدن بهاره . اونقدر بی بی گلاب توی هوای سرد میومد توی حیاط و به باغچه نگاه میکرد که بلاخره یک روز صبح که از خواب پا شده بود احساس کرد که تموم تنش درد میکنه و گلوش هم می سوزه . آره بیبی گلاب قصه ما سرما خورده بود و مجید هم وقتی متوجه شد مادر بزرگ سرما خورد دکتر رو خبر کرد و بی بی گلاب رو توی تختش خوابوند و …

خوب بچه ها اگه می خوای بدونین سرانجام این داستان چی میشه می تونین این قصه رو از همینجا گوش کنین .

قصه صوتی کودکانه بی بی گلاب

برای شنیدن قصه صوتی در اپلیکشن لطفا روی دکمه صوتی زیر کلیک بفرمایید

 

برای شنیدن دیگر قصه های دیگه لطفا اینجا کلیک کنید .

درباره ی admin

همچنین ببینید

قصه صوتی کودکانه خرگوش و موش

قصه صوتی کودکانه خرگوش و موش کاری از مرکز آموزش های فرهنگی هنری کانون یکی …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.