خانه / داستان های صوتی کودکانه / قصه کودکانه از آفتاب نترس

بازی پیانو کودکان



دانلود از بازار


بازی مهد کودک



دانلود از بازار

قصه کودکانه از آفتاب نترس

قصه کودکانه از آفتاب نترس

کاری از مرکز آموزش های فرهنگی هنری کانون

یکی بود یکی نبود ، غیر از خدای مهربان هیچ کس نبود .

صبح شده بود ، خورشید داشت آرام آرام از پشت کوه های مشرق بیرون می اومد .

توی باغچه غنچه های بوته گل رز یکی یکی باز شدند به خورشید سلام کردند .

اما یکی از این غنچه ها پشت برگها پنهان شده بود .

غنچه کوچولو خیال نداشت باز بشه

بوته گل سرخ با مهربونی گفت : چرا باز نمیشی غنچه عزیزم

 غنچه گفت : آخه من میترسم

خوب بچه ها اگه می خوای بدونین سرانجام این قصه چی میشه می تونین این قصه رو از همینجا گوش کنین.

قصه کودکانه از آفتاب نترس

برای شنیدن قصه صوتی در اپلیکشن لطفا روی دکمه صوتی زیر کلیک بفرمایید

درباره ی admin

همچنین ببینید

قصه صوتی کودکانه خرگوش و موش

قصه صوتی کودکانه خرگوش و موش کاری از مرکز آموزش های فرهنگی هنری کانون یکی …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.